سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

يكی يه دونه ، عزيز در دونه

انارجون بهشتی

1390/10/30 23:13
نویسنده : مامان محمدجان
1,425 بازدید
اشتراک گذاری

دل و دماغ نوشتن ندارم

از ظهر حسابی بهم ریختم.هنوز باورم نشده...هنوز تو شوکم

فقط هر از گاهی نگاهی به محمدجان میندارم و میبوسمش و یاد مامان انار میوفتم

و از ته دل آه میکشم چی میکشه امشب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا جون ازمایش خیلی سختیهههههههههههههههههه

بارها و بارها شفای انارجون رو از خدا خواستیم

اما  حکمت خدا یه چیز دیگه بود

و حالا مدام از خدا صبر والدینش رو میخوام

ربنا افرغ علینا صبرا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان کنجد
1 بهمن 90 3:09
چی شده؟
انار کیه؟


سلام عزیزم
به سایت روزی...معجزه ای که تو لینکامه مراجعه کن
بابا محسن
1 بهمن 90 13:40
واقعا خدا بهشون صبر بده .. خیلی دردناکه ...


انشاللهههههههههههه
تینا
2 بهمن 90 15:01
الهی بمیرم براش
من که از دیروز داغوووونم خدا به مامانش رحم کنه


خدا بهشون صبر بده
ایشالله دیگه خبرای خوب بشنویم
از همه چیز ازهمه جا
2 بهمن 90 20:19
سلام
ممنونم که به من سر زدی و نظر دادی
ممنووووووووووووووووووووووووووووون
نظراتم زیاد شد


مامان ستایش
2 بهمن 90 22:48
سلام عزیزم مخمد جون خوبه؟
من دارم دیوونه میشم هی میرم به وبلاگ نفس سر میزنم و اشک میریزم

عزیزم اگه با تبادل لینک موافقی منتظر حضور گرمت هستم


دوست خوبم ممنون که به ما سر زدی
حتما مباممممممممممممممممممممممممممممم
مامان دیانا
3 بهمن 90 14:19
سلام خیلی ناراحت شدم
خدا به پدر و مادرش صبر بده
محمد عزیزم خوبه الهی که همیشه سلامت باشه


ایشالله دیگه خبرای خوب بشنویم
ممنون عزیز دلممممممممممممممممممم
مامان آوا
3 بهمن 90 19:20
منم وقتی متوجه شدم خیلی خیلی ناراحت شدم ...خدایا به مادرش صبر بده


ایشاللههههههههههه
مامان تارا و باربد
4 بهمن 90 8:54
چه دعاي قشنگي منم وقتي ياد انار مي افتم دلم به اندازه تمام دنيا مي گيره دوست خوبم


منم همینطور انسیه جون
خدا بهشون صبر بده
مامان تربچه
4 بهمن 90 9:57
سلام دوست عزیز
به لطف دعاهای شما و نظر آقا امام رضا (ع) فهیمه جون فارغ شد و هدی سادات عزیز دیشب دنیا اومد


سلام عزیزمممممممممممم
وای چه خبر خوبی
قدمش مبارک باشههههههههههههه
مامان ماهان
4 بهمن 90 12:01
هنگامی که طاهر یکی از فرزندان خدیجه از دنیا رفت،پیامبر خدیجه را از گریه کردن منع کرد.
خدیجه عرض کرد:آری رسول خدا!ولی شیرم جاری شد و یاد کودکم افتادم و گریه کردم
پیامبر فرمود:ای خدیجه!آیا خشنودنمی شوی اگر طاهر را در بهشت ببینی که در انتظار تو باشد و وقتی تو را بنگرد ،دستت را بگیرد و تو را وارد بهشت نماید که بهترین جایگاه بوده و دارای گواراترین غذاهاست.
خداوند ارجمندتر و عزیزتر از آن است که میوه دل بنده ای را بگیرد و آن هم صبر کند و حمد و سپاس خدا گوید ، در عین حال خداوند آن بنده را عذاب کند.


خیلی قشنگ و تسکین دهنده بود عزیزم
با این تصورات ادم خیلی ارومممممممممممممم میشه
امیر محمد
4 بهمن 90 19:51
سلام خاله خوبین


سلام عزیززززززززززززززززززز خاله
خوش اومدی به لونه ی وبلاگیه ما
هزارتا میبوسمت هم تورو هم داداش خوشمزه اتوووووووو
مامانی شیما وحدیث
5 بهمن 90 1:30
سلام مامان محمد جان
وقتی این خبرازوبای دیگه شنیدم خیلی خیلی ناراحت وگریه دارشدم .خیلی دلم میخواست که به وبش سربزنم ولی انگار حذف شده
خدا اینشالا صبرعاجل به پدر ومادر انار عزیز عطاکن
مامانی آپم تونستی سربزن


سلام عزیزم
خدا بهشون صبر بده
چشمممممممممم حتما میام
امیر محمد
5 بهمن 90 12:30
چ7ععغ7عغغعخقهبغغسیخگحتایههبعیهخبعغغیغ


ایناچیه نوشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
مامان هوراد
5 بهمن 90 15:20
واقعا خیلی سخته خدا بهشون صبر بده


انشاللههههههههههه
مامان آیهان جون
6 بهمن 90 12:22
خدا به مامان و باباش صبر زیاد بده، هیچ چیز نمیتونه غم از دست دادن انار کوچولو رو تسکین بده


انشاللههههههههههه
مامان محمد پارسا
6 بهمن 90 12:27
سلام
خدا به مامان و باباش صبر بده


سلام عزیزم
انشاللهههههههههههههه
امیر محمد
24 مهر 91 20:31
سلام خاله جون