سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

يكی يه دونه ، عزيز در دونه

هوس بابای قندعسل

1390/3/1 19:28
نویسنده : مامان محمدجان
556 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابایی

چند روزی بود حسابی دلم هوا کرده بود یه هوبه هوبه خوشگل از قندعسل

بشنوه . آخه حرکات خیلی خیلی شیرینت، مدتش هم خیلی خیلی کمه .

این شرینکاری ماه 4 تا 6 تو بود .

خلاصه دیروز نمی دونم چی شد وقتی تو آغوشم بودی یه هویی سرتو

گذاشتی رو شونه هامو شروع کردی

به هوبه هوبه گفتن . مثل همیشه با صدای خیلی آروم ، پشت سر هم و

خیلی سریع .

منو نگو داشتم لذت میبردم انگار حسابی سبک شده بودم و بات تکرار

میکردم .

جیگر ، حسابی حالمو جا آوردی . امروزم با همه روزها فرق می کرد . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان ماهان
28 اردیبهشت 90 8:37
ای جانم ....... قربون هوبه هوبه کردنت
مامان شیدا
28 اردیبهشت 90 12:03
سلام دوست عزیز خوبین؟ محمد جونم چطوره .پارسا ی من و محمد جون هم سنن و من احساس خوبی نسبت به پسرتون دارم از طرف من بوسش کنیدممنون.
مامان آوا
28 اردیبهشت 90 14:40
خیلی مهربونه پسرمون که دل مامانی رو شاد می کنه
سمیرا مامان سپهر
28 اردیبهشت 90 18:47
سارا
28 اردیبهشت 90 18:58
الهی بگردمت خاله که اینجوری دل همه رو بردی
مامان فرزانه
29 اردیبهشت 90 2:01
سلام عزیزم ما اومدیم و منتظر...
مامان حسین
29 اردیبهشت 90 10:21
مامان عسل
3 خرداد 90 23:34
نازنین نرگس نفس مامان
9 خرداد 90 23:42
همیشه شاد باشی