سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

يكی يه دونه ، عزيز در دونه

ساعات تنهایی بابای قندعسل

1389/12/17 18:28
نویسنده : مامان محمدجان
518 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابايی ، براي بار سوم سلام

     قند عسل ، الان كه اين متن رو مينويسم تصاویر زیبا سازی وبلاگ  www.zirebaran.orgچهار ساعتي هست كه خونه رو ترك

كردي و بسلامتي با مامان و بيقيه راهي سفر شدي . اما انگار مدت زيادیه  هميديگه رو نديديم . بابايي بد جوري دلم تنگ شده ، دلم گرفته ميخواد گريه م بگيره .

واي خداي من اين يه هفته قراره چي جوري بگذره ؟ يعني قد يه عمر ؟ اما هر چقدر

كه كوتاه باشه براي بابايي طولاني ميگذره . خداي مهربون ازت ميخوام واسه قند عسل خوش بگذره Hippie 1، آره فقط خوش بگذرهThank You.

قندعسل بابا خوب دل مامان و بابا و ديگرون رو صاحب شدي ها Heart Shell.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

فرانک
17 اسفند 89 22:34
چه وبلاگ قشنگی دارید به سلامتی بر گردند به وبلاگ نائیریکای منم سر بزنید


ممنونم ولي آدرس وبلاگ رو ننوشتيد
سارا
18 اسفند 89 9:38
امیدوارم هرچه زودتر شما هم برید پیششون


زمان رفتن من كه مشخصه
دعا كنيد زود بگذره
مامان فرشته
18 اسفند 89 13:00
سلام بابای مهربون جاشون خالی نباشه ........... سلام منو برسونید


ممنون از محبتتون
چشم سلام شما رو خواهم رسوند
مامان حسین
18 اسفند 89 19:29
سلام .جای قند عسل و مامانش خالی نباشه.


شما خيلی لطف دارديد
مامان قندعسل مرتب سراغ همه دوستاش رو از من ميگيره و واسه همه سلام داره