دندون مشهدیه گل پسری
سلام ، شرمنده نفس مامان بازم دیر اپ کردم ببخش دیگه...
البته دلیل داشت ، 30 خرداد سه تایی عازم مشهد شدیم اونم با ماشین ...اولین باری بود که سه تایی تو جاده تنها بودیم یه خورده دلواپس تو بودم که مبادا وسطای راه خسته شی که
خدا روشکر همسفریه خیلی خوبی بودی ، اروم و خوش اخلاق خیلی وقتا هم که خواب تشریف داشتین
10 روزی مهمون امام رضا خونه ی عمه جون بودیم اخه جشن نامزدیه دوتا دخترعمه گلی بود اره مامان جشن نامزدیه دوتا خواهر به فاصله ی یک روز برگزار شد که خیلی بهمون خوش گذشت
چند باری هم به حرم رفتیم ، که جدا حال و هوامون رو عوض میکرد، یه ارامش خاصی بهمون تو حرم امام رضا دست میداد که اصلا دلمون نمیخواست بریم خونه. ایشالله خدا قسمت کنه هر سال
بریم پابوس امام عزیزمون. تو حرم به قسمت های سنگفرش که میرسیدیم میذاشتیمت روی زمین تا چهار دست و پا بری ، تو هم که از خدا خواسته با سرعت هرچه تمامتر میرفتی و کلی ذوق
میکردی تا صدات میکردم که برگردی خیلی بامزه برمیگشتی و با یه خنده خوشگل، بای بای میکردی
و دوباره میرفتی
راستی یه سوغاتی خوب هم از امام رضا گرفتی ، دو روز مونده به برگشتمون یعنی 26 رجب یا به
عبارتی 8 تیر که فرداش رفتی تو 11 ماه اولین دندون خوشگل زندگیتو دراوردی . دندون سمت چپ پایینی رو که یه هفته بعد دندون چپ بالایی رو دراوردی یعنی دقیقا روبروی پایینیه
با این دندونای خوشگل خنده هات خیلی با مزه و ناز شدن خرگوش بازیگوش مامان