شیرین کاریهای شش ماهه اول زندگیت...
گل پسرمامان ، ميخوام يه سرى از شيرين كاريهاى منحصر به فردتو بنويسم :
چند وقته مدام بوبو ميكنى و هرچه آب تو دهنت دارى حواله مىكنى بيرون , طورى كه بايد روزانه يكى دوبار پيش بندتو عوض كنم ميگن این از نشانه هاى دندون دراوردنه اما فعلا كه خبرى نيست.......
الفباى كلامىت هم كه آغون آغونه , در زمان هاى مختلف فقط آهنگش تغيير ميكنه . وقتى عطسه ميكنى (فدات شم عطسه هات دوتاىى ، مثل باباييه) آخرش حتما بايد بگى آغغغغغو (با صداى كشيده).
وقتى بغلت ميكنمو صورتتو به صورتم مى چسبونم شروع ميكنى به آغو آغو گفتن با يه ريتم ملاىم و حتما دوتايى ميگى كه من عاشق اين ريتمم و منم با تو تكرار مىكنم . آغو آغو......آغو آغو
وقتى يه تصوير رنگى ميبينى ذوق مىكنىو آغو آغو ميگى به همين خاطر بابا يه عالمه برچسب رنگى واست خرىده و اتاقتو پر كرديم از برچسب هاى رنگى .
جدىدا لباى كوچولو موچولوتو ، غنچه ميكنى و زبونتو مىدى بيرون . خىلى صحنه ى خنده داريه خيلى با نمك ميشى منو بابا غش ميكنىم از خنده .
چند روزيه با صداى بلند آآ... مىكنى انگار آواز مىخونى خنده هاتم خىلى با مزه شدن ، از حركات و صداهاى هيجانى خيلى خوشت مىاد ريسه ميرى
خجالتى هم شدى وقتى تو بغلميو كسى باهات حرف ميزنه صورتتو بر ميگردونی سمت من خيلى از اين حركتت خوشم مياد دلم ميخواد اون لحظه بخورمت
اون ویژگى منحصر به فردت كه من باهاش حال ميكنم اينه كه ديگه منو ميشناسى . با دىدنم ذوق مىكنى اگه نباشم با گريه هاى قشنگت منو صدا ميزنى و وقتى بغلت ميكنم آروم ميشى خىلى خوشحالم كه اينقدر به هم وابسته شديم . دوست دارم هرچه زودتر اون روز برسه كه بابا رو هم بشناسيو با ديدنش ذوق كنى و تو بغلش آروم شى
خيلى وقتا وقتى شىر ميخورى يه دفه ول ميكنىو ذول مىزنى به چشام و لبخند مىرني و دوباره شير ميخورى چند بار اين كارو تكرار ميكنى اين كارتم خيلى دوست دارم حس ميكنم ميخواى مطمين شى كه پيشمى
گاهى وقتا كه شىر مىخوري انگشت اشارمو سفت مىگىرىو ميبرى سمت دهنت خودتم گىج ميشى نمىدونى كدومو بخوري شيرو يا انگشتمو كه البته ترجيح مىدي دوتا رو با هم بخورى