سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

يكی يه دونه ، عزيز در دونه

شیرین کاریهای شش ماهه اول زندگیت...

1389/11/22 22:25
نویسنده : مامان محمدجان
593 بازدید
اشتراک گذاری

 گل پسرمامان ، ميخوام يه سرى از شيرين كاريهاى منحصر به فردتو altبنويسم :

چند وقته مدام بوبو ميكنى و هرچه آب تو دهنت دارى حواله مىكنى بيرون ,http://eshghamm.blogfa.com طورى كه بايد روزانه يكى دوبار پيش بندتو عوض كنم ميگن این از نشانه هاى دندون دراوردنه اما فعلا كه خبرى نيست.......

الفباى كلامىت هم كه آغون آغونه , در زمان هاى مختلف فقط آهنگش تغيير ميكنه . وقتى عطسه ميكنى (فدات شم عطسه هات دوتاىى ، مثل باباييه) آخرش حتما بايد بگى آغغغغغو (با صداى كشيده).

وقتى بغلت ميكنمو صورتتو به صورتم مى چسبونم شروع ميكنى به آغو آغو گفتن با يه ريتم ملاىم و حتما دوتايى ميگى كه من عاشق اين ريتمم و منم با تو تكرار مىكنم .     آغو آغو......آغو آغو

وقتى يه تصوير رنگى ميبينى ذوق مىكنىو آغو آغو ميگى به همين خاطر بابا يه عالمه برچسب رنگى واست خرىده و اتاقتو پر كرديم از برچسب هاى رنگى .

جدىدا لباى كوچولو موچولوتو ، غنچه ميكنى و زبونتو مىدى بيرون mahsae-ali . خىلى صحنه ى خنده داريه خيلى با نمك ميشى منو بابا غش ميكنىم از خنده .

چند روزيه با صداى بلند آآ... مىكنى انگار آواز مىخونى mahsae-aliخنده هاتم خىلى با مزه شدن ، از حركات و صداهاى هيجانى خيلى خوشت مىاد ريسه ميرى

خجالتى هم شدى http://eshghamm.blogfa.comوقتى تو بغلميو كسى باهات حرف ميزنه صورتتو بر ميگردونی سمت من خيلى از اين حركتت خوشم مياد دلم ميخواد اون لحظه بخورمت

اون ویژگى منحصر به فردت كه من باهاش حال ميكنم اينه كه ديگه منو ميشناسى . با دىدنم ذوق مىكنى اگه نباشم با گريه هاى قشنگت منو صدا ميزنى و وقتى بغلت ميكنم آروم ميشى خىلى خوشحالم كه اينقدر به هم وابسته شديم . دوست دارم هرچه زودتر اون روز برسه كه بابا رو هم بشناسيو با ديدنش ذوق كنى و تو بغلش آروم شى

خيلى وقتا وقتى شىر ميخورى يه دفه ول ميكنىو ذول مىزنى به چشام و لبخند مىرني و دوباره شير ميخورى چند بار اين كارو  تكرار ميكنى اين كارتم خيلى دوست دارم حس ميكنم ميخواى مطمين شى كه پيشمى

گاهى وقتا كه شىر مىخوري انگشت اشارمو سفت مىگىرىو ميبرى سمت دهنت خودتم گىج ميشى نمىدونى كدومو بخوري شيرو يا انگشتمو كه البته ترجيح مىدي دوتا رو با هم بخورى

نفس مامان هر چی از شیرین کاریات بگم بازم کم گفتم.............
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان یه پسر گل
20 بهمن 89 23:27
خیلی خنده دار بود مخصوصا زبون دراوردنش خاله جون به فداش دوست داریم خیلی خیلی زیاد مخصوصا محمد مهدی که الان روی پاهام و می خواد برات بنویس I LOVE YOU
silent.girl
21 بهمن 89 23:20
خيلي خيلي خيلي باحال بود از همه وبلاگاي ديگه هم بامزه تر بود ادم ميخواد بخورتشششششششششششششش
مامان ستاره
22 بهمن 89 1:22
چه بامزه! ستاره انگشت خودشو با شیر من می خوره
ملی
2 اسفند 89 6:19

الهی قوربونش بشم من که دلم ضعف رفت واسش اینا رو خوندم


از بس که خوش قلبی