پشتکار گل پسری
امروز نهمین روزیه که اغاجون و مامان جون و خاله رفتن مسافرت خیلی جاشون
خالیه ما هم که تنها پاتوقمون اونجاست حسابی تنها شدیم .
این چند روزه با کارهای خونه و شیرینکاریهای حضرتعالی سرمون رو
گرم میکنیم
بابایی میگه تو کارهای خونه پیش فعال شدم راست میگه بنده ی خدا
اخه نیست که همش خونه ایم گیر دادم به تمیز کاری و تغییر دکوراسیون
از عزیز دردونه بگم ، که هرچی بگم کم گفتم
این روزا سخت مشغول تمرین تاتی و راه رفتن هستی ، یکی دو قدم بر
میداری .
البته که پیشرفت خوبیه گل پسری ، افرین به همتت همینجوری تمریناتت
رو مردونه ادامه بده
پس فکردی انیشتین و بقیه رفقا چه جوری به این مرتبه و مقام رسیدن؟؟؟
با همین پشتکار و مرارتها دیگههههههههههههه
چند وقتیه به زبان شیرین خودت که نمیدونم زبون کدوم کشوره با من وبابا
صحبت میکنی جالبه ،بابایی به سبک خودت جوابت رو میده و تو هم خوشحال
از اینکه بالاخره یکی پیدا شده که به این زبان زنده ی دنیا واقفه ،
با شوق و ذوق مکالمه رو ادامه میدی
فدای اون لهجه ی شیرین ، که مثه خودت دوست داشتنیهههههههه