پیامبر مهربونی.....
الهی شکر.......
خدواندا يك بار ديگر و براي هزارمين بار شكرت شكرت كه لايق مادريم كردي شكرت كه دل از يكي از فرشته هاي بهشتيت كندي و منو لايق نكهداريش دونستی اميدوارم امانت دار خوبي باشم خداجونم ،هنوز هم گاهی وقتا که از خواب پا میشم باورم نمیشه محمد مال منه و من مادر شدم خدایا به من صبر عطا کن تا مادری صبور باشم ...
نویسنده :
مامان محمدجان
11:46
عیدت مبارک گل پسرم...
ببخشيد مثه دخملا شدى....
محمد جون اين عكس ۴ ماهگی خونه ى دايي مجيد شما وقتى دنيا اومدى سر خوشگلت کمکی مو داشت كه رفته رفته يه خورده ازاون موها هم ريختو كمى كچل مچل شدى منم از ترس اينكه سرما بخورى همش روسرى ميزدم سرت البته بابايى هر وقت بغلت ميكرد درش مى آورد ميگفت گل پسرم اينطورى خوشگل تره. ... ببخشيد مثه دخملا شدى. ...
مامانی نزن تو چشو چالت.....
این عکسو وقتی داشتم لباستو عوض میکردم گرفتم از بس حالتت خوشگل بود حیفم اومد نندازمش تو وبلاگت ...
پسرم دیگه غذا میخوره.....
سلام جوجه طلايى مامان از اول بهمن بهت غذ ای کمک ی یعنی فرنی و حریره بادوم میدم البته ترجیح میدم بیشتر حریره رو بهت بدم احساس میکنم بیشتر بهت میسازه روز اول با2 قاشق شروع کردم وکم کم تعداد قاشقا رو زیاد کردم تا اینکه الان دو وعده بهت میدم صبح و عصر. اولاش خیلی با اشتها نمیخوردی، چون طعمش واست تازه بود و با قاشق خوردن تجربه اى جديد ، ...
نویسنده :
مامان محمدجان
14:37