سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

يكی يه دونه ، عزيز در دونه

دندون مشهدیه گل پسری

سلام ، شرمنده نفس مامان بازم دیر اپ کردم ببخش دیگه... البته دلیل داشت ، 30 خرداد سه تایی عازم مشهد شدیم اونم با ماشین ... اولین باری بود که سه تایی تو جاده تنها بودیم یه خورده دلواپس تو بودم که مبادا وسطای راه خسته شی که  خدا روشکر همسفریه خیلی خوبی بودی ، اروم و خوش اخلاق خیلی وقتا هم که خواب تشریف داشتین 10 روزی مهمون امام رضا خونه ی عمه جون بودیم اخه جشن نامزدیه دوتا دخترعمه گلی بود اره مامان  جشن نامزدیه دوتا خواهر به فاصله ی یک روز برگزار شد که خیلی بهمون خوش گذشت چند باری هم به حرم رفتیم ، که جدا حال و هوامون رو عوض میکرد، یه ارامش خاصی بهمون  تو حرم امام رضا دست میداد که اصلا دلمون نمیخواست بریم خونه. ایشال...
22 تير 1390

تمام زیبایی های دنیا را با یک نگاه خسته ات عوض نخواهم کرد

زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست. زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست. زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود. زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است     توی این روز عزیز ، توی این لحظه های قشنگ زیباترین کلمه ای که میشه گفت یک ” دوستت دارم “ به همراه یک آسمان عشق و تمنا تقدیم به تو همسر عزیزم روزت مبارک ...
25 خرداد 1390

سه روز تعطیلی

سلام میخوام از این سه چهار روز اخیر واست بنویسم: باباجون که سفر قشم رو داشت منم تصمیم گرفتم با اغاجون و  مامان  جون برم اهواز. روز چهارشنبه بابا راهی قشم شد و من و تو هم راهی اهواز این چندروز مهمون خاله جون و دایی جان بودیم،خوب بود،خوش گذشت البته جای باباجون خیلی خالی بود   همراه با اغاجون به چند تا از اقوام سر زدیم که خیلی احساس خوبی بهم  دست داد محمدجون ، یکی از خصوصیات خوب پدر و مادر من که  من از کوچیکی باهاش مانوس بودم صله ی رحمه که خیلی بهش افتخار میکنم وهمیشه این  رفتارشون واسم یه الگو تو زندگیه اخه تو اسلام خیلی این مورد سف...
17 خرداد 1390

یه شرح احوال دیگه از اقا محمدخان!!!!

سلام به عزیزدردونه ی مامان و بابا   دیروز با باباجون داشتیم خاطرات بارداری سخت منو مرور میکردیم ... خداییش خیلی سخت گذشت ولی ارزشش رو داشت همه ی اون سختیا فدای یه لبخند گل پسری به قول باباجون با ورود قندعسل زندگیمون از این رو به اون رو شده الهی خدا به هرکی که دلش میخواد یه قندعسل هدیه بده                                      عزیزدل روز به روز شیرین کاریات بیشتر و بیشتر میشه منم اونارو به یاد میسپرم تا یادم باشه که یادداشتشون کنم ...
10 خرداد 1390

زبل خان چهار دست و پا میره!!!!!!

سلام        سلام به همه ی دوستای گلم که در غیاب من به دنیای مجازی من و محمد سر میزنن و با کامنت های خوشگلشون منو خوشحال میکنن ،خیلی دوستتون دارم دوست جونا این چندوقته خونه ی اغاجون ،حسابی شلوغ شده بود اقوام و دوستان از قم و تهران و....اومده بودن واسه مراسم چهلم بی بی جون... ما هم رفته بودیم اونجا تا کمک دست مامان جون باشیم اخه اغاجون به  مکه مشرف شدن و نتونستن واسه مراسم حاضر باشن جاشون خیلی خالی بود محمدجون میخوام واست از این چند وقت که غیبت داشتیم بنویسم                     ...
22 ارديبهشت 1390

عزیزدردونه رفتی تو ماه 9

سلام فرشته کوچولوی مامان   به سلامتی دیروز 8ماهت تموم شد و رفتی تو 9 مبارکه گل پسری... داشتم برگه ی مراقبت بهداشتو نگاه میکردم دیدم دیگه خیلی چیزا میشه بخوری :خرما،کته با گوشت... خوبه دیگه وعده های غذایت متنوع میشه...اخه چقدر سوپ بخوری؟؟؟ کی بشه دندون در بیاری تا کلی غذای خوشمزه واست درست کنم تنبل خان تا حالا که دندون در نیاوردی،هر کی میبینتت میگه دندون درنیاورده؟؟؟؟؟؟؟ البته خودم خدا رو شکر میکنم که تا حالا درنیاوردی...اخه خیلی از بچه ها وقتی دندون دار میشن افت وزن پیدا میکنن قندعسلم چند وقته که دیگه تنهایی میشینی البته باید یکی مواظبت باشه تا یهو سقوط نکنی ایام نوروزی یه شیرین کاریه خیل...
11 ارديبهشت 1390