سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

يكی يه دونه ، عزيز در دونه

روزای زمستونی

این روزا هوا پر از میکروب وویروسه همه میگن خدا کنه بارون بیاد تا همه ی این ویروسها رو بکشه و آسمونمون پاک و پاکیزه شه احوال هر کی رو میپرسی یا سرماخورده یا ویروسی شده من و بابا و شما هم که مستعدترین افراد تو این زمینه هستیم از این ویروسها بی بهره نبودیم البته خدا روشکر، گوش شیطون کر، امسال کیفیت ویروسها نسبت به دوسال گذشته خیلی بهتره یادمه پارسال و سال قبلش بدجوری این سرماخوردگیه زمینگیرمون کرده بود                                 &nbs...
6 دی 1390

شیرین کاریها

امان از دست تو!!!!!!!!!!!! اگه بدونی دارم چه جوری مینویسم؟ یا با دکمه های لب تاپ ور میری، یا خاموشش میکنی و یا اینکه میخوای بنشینی روش ! الان هم که از خیرش گذشتی داری شیر میخوری و من همچنان تایپ میکنم ( عجب مقاومتی دارم من!!!!!!!!!)                                                  مدتیه از شیرین کاریات ننوشتم بریم ببینیم چه کارا میکنی: خداروشکر به سنی رسیدی که راحتتر میشه م...
23 آذر 1390

محرم امسال

    عجب ریخت و پاشیه ...هیچ چی سر جاش نیست. نمیدونم از کجا شروع کنم اشپزخونه؟ اتاقا؟... بعد از ده روز درست و حسابی خونه نبودن اوضاع بایدم همینجوری باشه این چند روز خونه ی اغاجون بودیم                                                       تاسوعا و عاشورا خاله ها و دایی ها همگی اومده بودن روز عاشورا ما خانوما  رفتیم خونه ی عموی من...
20 آذر 1390

خدا کاری بکن

یه کاروون،‌ یه ساربون، در به در یه سایه‌بون آفتاب می‌شه غروب کنی، سر برسه وقت اذون؟ یه بچه غرق تشنگی، شیش ماهشه، ‌گناه داره! سه ساله خورشید نمی‌خواد، عموی مثل ماه داره حرفای پر غصه می‌زد، خواهر شاه آسمون می‌گفت میاد روزایی که، قدش می‌شه خم و کمون می‌گفت یه روز عمو می‌ره، برای ما آب بیاره شاید یخورده دیر کنه، دلها باید تاب بیاره عمو کنار علقمه، دستشو از دست نمی‌ده مشک پر از امیدشو، به کوفی مست نمی‌ده وفای اون زبونزده، شامیا این رو می‌دونن از چشای رنگین کمون، خشم خدا رو می‌خونن . . .داغ عموتون یه طرف، داغ حسین، داغ علی ...
8 آذر 1390

دو تا دونه عکس

از سمت راست:محمدمهدی(پسر خاله گلی که افتخار نداد در جمع صمیمی دوستان باشه،امیرعلی(نفس خاله که لهجه اش شهره ی عام و خاصه)،محمدامین(پسر دایی باهوش و یکمی بازیگوش)،امیرمحمد(داداش گل امیر علی)،گل پسری ...
5 آذر 1390

فرشته ی پاک

              چند روز دیگه 15 ماهت تموم میشه و میری تو ١٦ تو این مدت خیلی کارا بلد شدی  . تاتی کردنات حسابی حرفه ای شده و وروجک مامان مثه آدم بزرگا قدم برمیداره مبارکه عزیزم این روزا وقتی نگات میکنم یاد فطرت پاکمون میوفتم که در کودکی چقدر پاک و زلال و دست نخورده اس. چند شب پیش که خونه دایی جان بودیم تی وی مکه رو نشون میداد که یهو ذوق کردی وبا هیجان منو صدا زدی:" آما" و دستاتو گذاشتی دم گوشت کلا هروقت صدای اذان یا صلوات یا اینکه میبنی کسی داره نماز میخونه و یا حتی اگه قران یا مفاتیح رو ببینی دستاتو میذاری رو گوشات و میگی:" اَبَ "(ه...
2 آذر 1390