روز سه شنبه (بیست ونهم) ساعت 10:30 بابابی از شرکت تماس گرفت و گفت چمدونا رو ببند، دارم میام که بریم قم منم هرچی دم دستم بود رو برداشتم و چمدونا رو بستم تقریبا ساعت 1:30 بابا اومد و راهی شدیم بعد از 7-8 ساعت رسیدیم قم قرارمون این بود تا روز یکشنبه اونجا باشیم اما انگار خدا یه چیز دیگه میخواست جمعه شب خونه ی اغاجون به مناسبت شهادت امام جعفر صادق روضه داشتن خدا قوت بده بی بی جان رو ، که مصرانه بعد از فوت اغاجون این جور برنامه ها رو همچنان برپامی کنن . خوش به سعادتشون قبل از شروع مراسم بابا وعموها خواستن برنج و خورشت اقایون رو ببرن قسمت مردونه که یهو خورشت ریخت رو پای باب...